دستاوردهای شگرف انقلاب اسلامی(2)
دستاوردهای شگرف انقلاب اسلامی(2)
يکي از دستاوردهاي ارزشمند و مهم انقلاب اسلامي، تأسيس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به فرمان بنيانگذار نظام اسلامي است. در اهميت اين دستاورد همين بس که علاوه بر آن که خود يکي از دستاوردهاي انقلاب اسلامي است، حفاظت و صيانت از دستاوردهاي انقلاب اسلامي را نیز به عهده دارد.
حضرت امام خميني(ره) در تأثير و نقش سپاه فرمودند: «اگر سپاه نبود کشور هم نبود.»
اين توصيف، نه از باب تعارف و مبالغه – که حضرت امام(ره) از اين شائبهها مبرا بودند ـ بلکه با عنایت به نقشی است که از اولین روزهای ولادت این نهاد، در سختترين شرايط و روزهاي بحراني اوايل انقلاب، به عهده پاسدارانش قرار گرفت و از اين آزمونها، موفق و سربلند بيرون آمدند. اين نقشآفريني تا امروز هم ادامه يافت.
حضرت امام(ره)، در دوم ارديبهشت 13٥8 طي فرماني به شوراي انقلاب اسلامي، تأسيس نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را رسماً اعلام نمودند و فعاليتهاي پاسداران که از ابتداي پيروزي انقلاب اسلامي آغاز شده بود، با اين فرمان در تشکيلات سپاه منسجم و همآهنگ گرديد. شوراي انقلاب نيز با تأسيس شوراي فرماندهي سپاه پاسداران، گام اساسي را در جهت سازماندهي اين نهاد برداشت.
شوراي انقلاب با تصويب اساسنامهاي در 9 ماده و 9 تبصره در تاريخ 2 ارديبهشت 1358، وظايف اين نهاد را در 11 بند مشخص نمود و تشکيلات آن را معين کرد.
مجلس خبرگان بررسي نهايي قانون اساسي، در تاريخ 30 مهر 1358، با توجه و تأکيد برنقش سپاه پاسداران، بر تداوم اين نقش در اصل يکصدوپنجاهم، صحه گذارد و سپاه پاسداران را در ميثاق ملي ـ قانون اساسي ـ جايگاه ويژه بخشيد.
«سپاه پاسداران انقلاب اسلامي که در نخستين روزهاي پيروزي اين انقلاب تشکيل شد، براي ادامه نقش خود در نگهباني از انقلاب و دستاوردهاي آن پابرجا ميماند. حدود وظايف و قلمرو مسؤوليت اين سپاه در رابطه با وظايف و قلمرو مسؤوليت نيروهاي مسلح ديگر با تأکيد بر همکاري برادرانه ميان آنها به وسيله قانون تعيين مي شود.»
مجلس شوراي اسلامي، پس از بررسيهاي کارشناسانه و اعمال نظرات شوراي نگهبان، در تاريخ 15 شهريور 1361، اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب را تصوميب نمود که در تاريخ 18 مهر 1361 عدم مغايرت آن با موازين شرع و قانون اساسي از طرف شوراي نگهبان اعلام گرديد. متعافب آن، رياست اولين دوره مجلس شوراي اسلامي، حجت الاسلام والمسلمين هاشمي رفسنجاني، آن را به دولت ابلاغ و از سوي آقاي ميرحسين موسوي، نخستوزير به سپاه پاسداران ابلاغ شد.
در 26 شهريور سال 1364، حضرت امام خميني(ره)، فرماندهي معظم کل قوا، در فرمان تاريخي خود، تجهيز سپاه پاسداران به سه نيروي زميني، دريايي و هوايي را تصريح نمودند که اين امر نقطه عطفي در سازمان و مأموريتهاي سپاه بود.
بسم الله الرحمن الرحيم
«جناب آقاي محسن رضايي فرمانده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي
با توجه به اين که در اصل 150 قانون اساسي سپه در نگهباني از انقلاب و دستاوردهاي آن تصريح شده است و نظر به اين که انجام اين نقش بدون آمادگي کامل سپاه از جهت تجهيزات و آرايش جنگي و فنون دريايي، زميني، هوايي امکانپذير نيست شما مأموريت داردي، هر چه سريعتر سپاه پاسداران را مجهز به نيروهاي زميني، هوايي و دريايي قوي نماييد تا در موارد لازم با همکاري و همآهنگي ارتش جمهوري اسلامي ايران از مرزهاي زميني، دريايي و هوايي کشور حفاظت نمايند. »
روح الله الموسوي الخميني
تا پايان سال 1369 نيروي مقاومت بسيج در تحقق بخشيدن به ارتش بيست ميليوني و نيروي قدس جهت حمايت از نهضتهاي اسلامي، با تصويب مقام معظم رهبري به سازمان سپاه افزوده شده و پنج نيروي زميني، هوايي، دريايي، مقاوت و قدس، ساز و کار اصلي تشکيلات سپاه شدند.
قانون سپاه نيز با توجه به تدابير و رهنمودهاي فرماندهي معظم کل قوا، توسط نمايندگان مجلس شوراي اسلامي، مورد بررسي قرار گرفت و در تاريخ 21 مهر 1370 تصويب و با تأييد شوراي نگهبان در تاريخ 24 مهر 1370 توسط ستاد فرماندهي کل قوا به سپاه ابلاغ گرديد. اين قانون مشتمل بر دويست و سي و پنج ماده و دويست و شصت تبصره ميباشد. براساس اين قانون مأموريت و وظايف کلي سپاه به شرح ذيل ميباشد:
مأموريت:
ب. آمادگي لازم براي مصاف با دشمن مهاجم از مرزها، براي تهاجم و ضربهزدن متمرکز (عمليات آفندي) در مواقع لازم.
ج. جذب، آموزش، سازماندهي، تجهيز و به کارگيري آحاد مردم به منظور تشکيل ارتش 20 ميليوني.
وظايف:
2. سازماندهي، آموزش و آماده به رزم نگهداشتن پرسنل وظيفه سپاه در دوران خدمت ضرورت و احتياط.
3. حفاظت سرزميني بعضي از مناطق کشور.
4. دفاع و حفاظت از تأسيسات، اماکن، منابع و مراکز حياتي و حساس کشور. تبصره موارد موضوع بندهاي 3 و 4 بنا به تشخيص فرماندهي کل قوا ابلاغ خواهد شد.
5. حفاظت از هواپيماهاي کشوري و مقابله با هواپيماربايي و برقراري امنيت پرواز آنها.
6. حفاظت از شخصيتها.
7. جمعآوري و برآورد اطلاعاتي، کسب آمادگي و مقابله با بحرانهاي منطقهاي در داخل به منظور برقراري امنيت در چهارچوب مأموريت سپاه.
8. مقابله نظامي و سرکوب گروههايي که انگيزه براندازي نظام جمهوري اسلامي يا نفي حاکميت آن و يا خرابکاري و عمليات ضدامنيتي با توسل به قوه قهريه دست ميزنند و تثبيت مواضع و آنگاه واگذاري موقعيت به ارتش جمهوري اسلامي ايران.
9. شرکت در دفاع از مرزهاي زميني کشور در برابر تهاجم دشمن و بر عهده گرفتن نقش آفند. تبصره: زمان و چگونگي شرکت سپاه در نبردهاي مرزي در هر مورد به وسيله فرماندهي کل نيروهاي مسلح تعيين ميشود.
10. جذب، آموزش، سازماندهي، تجهيز و به کارگيري آحاد مردم به منظور تشکيل ارتش 20 ميليوني.
11. انجام اقدامات لازم در زمينه کسب و جمعآوري اطلاعات مورد نياز از اوضاع، رويدادها و تحولات سياسي، نظامي آشکار و پنهان و ارزيابي مستمر تهديدها و توان رزمي دشمنان بالفعل و بالقوه در چهارچوب مأموريتهاي محوله.
12. همکاري با نيورهاي انتظامي در مقابله با اشرار، قاچاقچيان و برقراري امنيت انتظامي در کشور بنا به نياز و دستور.
13. تلاش در جهت استقرار کامل فرهنگ و ضوابط اسلامي در سپاه و بسيج زير نظر نمايندگي رهبري.
14. تلاش در جهت حفظ و صيانت سپاه در زمينههاي امنيتي.
15. انجام فعاليتهاي تحقيقاتي و تلاش در جهت نيل به خودکفايي در زمينههاي خاص نظامي و موارد سازمان، سيستما و روشها، آموزش، تجهيزات، تعميرات و نگهداري.
16. همکاري با دولت در زمان صلح در عمران و آباداني کشور با رعايت حفظ آمادگي رزم بنا به دستور.
17. تهيه طرح نيازمنديهاي لجستيکي و اقدام در جهت تهيه و خريد اقلام و خدمات و اقلم مشترک داخلي که به نيروهاي سپاه واگذار ميگردد.
18. تأمين نيازهاي پزشکي پرسنل سپاه و اداره بيمارستانها و درمانگاههاي مربوط.
19. تأمين دفاع هوايي کليه يگانها، تأسيسات و نقاط حساس سپاه در حد برد سلاحهاي ضدهوايي سازمان نيروهاي مربوط.
نقش سپاه در امنيت ملي و مقابله با جريانهاي برانداز
گروه فرقان، با انجام ترور شخصيتهاي بزرگ و مؤثري چون شهيد استاد مطهري، و شهيد مفتح، سايه ناامني را در کشور ميگستراند که با جانفشاني برادران پاسدار، شناسايي و نابود شدند.
سازمان منافقين ـ که در پوشش انقلابيگري، موفق به جذب جوانان بسياري شده بودـ با اعلام فاز نظامي در برخورد با جمهوري اسلامي و ترور شخصيتهاي بزرگي چون شهيد بهشتي و 72 تن شهداي هفتم تير و شهيد رجايي و باهنر، به معضلي بزرگ براي نظام تبديل شده بود. با همت پاسداران و همکاري اطلاعاتي مردم، خانههاي تيمي آنان شناسايي و با شجاعت کمنظير پاسداران، متلاشي شدند و فتنه بزرگ منافقين از فضاي جامعه اسلامي برداشته شد.
سران حزب توده، با سابقه بيش از سي سال فعاليت تشکيلاتي و اطلاعاتي و تربيت توسط عناصر اطلاعاتي شوروي سابق و وابستگي کامل و پشتيباني از سوي آن کشور، منافقانه با انقلاب اسلامي همراهي کردند و در ارديبهشت سال 1362 با افشاي طرح جاسوسي و نقشه پيچيده براندازي آنان، در حالي که سران آن چون نورالدين کيانوري در حال خروج از کشور بودند، با واکنش به موقع پاسداران سپاه و کميتهها و بسيج و دادستاني، دستگير و توطئه آنان خنثي گرديد. حضرت امام در ستايش از اين فداکاري، به نقش آنان در امنيت ملي اشاره کرده و در پيام به ملت ايران فرمودند:
«جوانان ارجمند و عزيز ما در جبهههاي داخلي از عمق جنگلهاي وسيع تا بيغوله و پناهگاههاي بزرگ منحرفان غافل از خدا، از دمکرات و کومله تا منافقين و فدايي خلق و حزب خلق به اصطلاح مسلمان تا حزب توده و ساير گروهکهاي کوچک و بزرگ را با فداکاريها و خداطلبيها، آن چنان قلع و قمع کردند که دنيا را با همه دشمنيها که دارند به اعجاب و تحير درآوردند. توجه به کارآمدي امنيتي و اطلاعاتي اين جوانان گمنام پاسدار و بسيج و کميته و دادستاني و ديگر دلباختگان در راه خدا در به دام انداختن سران خيانتکار حزب توده که چون مار پر خط و خال در براندازي اسلام فعاليت منافقانه داشتند و هر يک سابقههاي طولاني بيست ـ سي ساله در جهات تشکيلاتي و اطلاعاتي و جاسوسي داشتهاند و از تخصص در اين امور بهره وافي داشتند، موجب سرافرازي امت اسلامي است که چنين فداکاراني دارد. »
حفاظت از شخصيتها، بعد از ترورهاي سالهاي 58-62
«پاسداران انقلاب و رؤساي آنان موظفند از اين شخصيتهاي ارزنده انقلابي حفاظت کنند و رفت و آمدهاي مشکوک را تحت نظر بگيرند. »
انجام چند فقره هواپيماربايي در موقعيتهاي حساس با هدف ضربهزدن به حيثيت نظام و زير سؤالبردن امنيت در جمهوري اسلامي و نيز باجخواهي، سبب شد تا حضرت امام(ره) با تيزبيني و شناخت دقيق از سپاه، مسؤوليت امنيت پرواز را به عهده اين نهاد قرار دهد و انصافاً تاکنون سپاه موفق به ايجاد قويترين و بهترين امنيت پروازي در سطح جهان شده است و از اين رهگذر ملت ايران در کمال آرامش قرار گرفته است. حضرت امام در نامه خود به فرماندهي کل سپاه به اين امر اشاره و تداوم آن را خواستار شدهاند.
«... با تشکر از زحمات ارزشمند سپاه پاسداران در حراست از هواپيماها و برخورد با هواپيماربايان و با ابلاغ سلام به آنان، سپاه چون گذشته مسؤول حفاظت هواپيماها ميباشد، و در صورت ربودهشدن هواپيمايي، سپاه مسؤول ميباشد. »
نقش سپاه در جنگ تحميلي و دفع تجاوز
سپاه پاسداران در عرصة دفاع مقدس با توجه به در اختيار داشتن نيروهاي مردمي به ويژه در قالب «بسيج» توانست نقش ويژهاي را به عهده بگيرد و به اعتراف دشمنان، از لحاظ روحي و عمليات گسترده و غافلگيرانه، پشت دشمن را بلرزاند و نامش، هزيمت روحي و رواني در دشمنان ايجاد بکند.
بنا به آمار ارائه شده، در مدت هشت سال دفاع مقدس، بيش از 96 عمليات از سوي رزمندگان اسلام بر روي دشمن بعثي و عفلقي صورت گرفت. رزمندگان سپاهي و بسيجي در 27 عمليات مشترک با ارتش جمهوري اسلامي و 55 عمليات مستقل شرکت نموده و ضربات مهلکي را بر نيروي انساني و ماشين جنگي عراق وارد آورده و بخشهاي بزرگي از ميهن اسلامي را از اشغال آزاد نمودند. عمليات بزرگ فتحالمبين و بيتالمقدس که به آزادسازي بخش عمدهاي از سرزمينهاي اشغال شده و آزادي خرمشهر انجاميد و عمليات والفجر 8 که به فتح فاو منتهي شد و عبور از اروندرود را در برابر حيرت جهانيان به نام سپاه ثبت نمود؛ از جمله عمليات بزرگي است که سپاه پاسداران توانمندي طراحي، هماهنگي، بسيج عمومي، تسليحاتي، هدايت عملياتي و فرماندهي خود را آشکار ساخت. نيروي دريايي سپاه نيز از اسفندماه 1365 تا پايان جنگ نزديک به يکصد عمليات مقابله به مثل عليه آمريکا انجام داد. نيروي دريايي عراق را متوقف و ناتوان ساخت و توانست با عمليات بازدارنده، مانع از عمليات و تحرک دريايي عراق و آمريکا شود.
مقام معظم رهبري در تبيين نقش سپاه در دفاع مقدس ميفرمايند:
«سپاه پاسداران در سايهي روحيهي انقلابي و معنويتي که از سرچشمة جوشان دل منور و روح مصفاي آن امام عارفان و قدوة صالحان پيوسته ميجوشيد و بيش از همه، جوانان رزمنده و خالص سپاه و بسيج را سيراب ميکرد، توانست نقش تعيينکنندهاي را در دفع حمله ايادي استکبار به جمهوري اسلامي ايفا کند و در کنار ارتش و با به کارگيري بسيج مردمي، درس تلخي به دشمنان اسلام بدهد و حفظ و استمرار نظام جمهوري اسلامي را تضمين کند.»
نقش سپاه در فنآوريهاي نظامي و توانمنديهاي دفاعي
- ساخت ناوچه.
- ساخت اسکلهها و بنادر و ساير سازههاي دريايي موردنياز ناوگان دريايي.
- ساخت و تعمير شناورهاي سبک و نيمهسنگين تهاجمهي و تدافعي.
- طراحي و ساخت و توليد خودروي نظامي.
- طراحي و ساخت نمونه بالگرد شاهد.
- طراحي و ساخت انواع قايقهاي سبک تهاجمي.
- طراحي و ساخت موشکهاي با برد کوتاه و متوسط که مهمترين آن موشک شهاب 3 است که با موفقيت آزمايش شدند.
- طراحي و ساخت قطعات اصلي بسياري از بالگردها از جمله بالگردهاي هيوز، بالگردهاي 206، 209، 214، 205.
- طراحي و ساخت دستگاه تلهمتري تست موشکها و قطعات موشکي.
- طراحي ماسورههاي مجاورتي توپهاي 57 (مهمات هوشمند).
- طراحي و ساخت سکوهاي پرتاب موشک.
- طراحي و ساخت (نرمافزار و سختافزار) سيستمهاي هدايت و کنترل انواع موشک.
- طراحي و ساخت پرندههاي بدون سرنشين.
- طراحي و ساخت بدنه و قطعات کامپوزيتي.
- بازسازي کلي سايتهاي پيشرفته موشکي.
- طراحي و توليد بليت کامبوزيت با مواد غيرفلزي براي سبکترشدن و عمر بيشتر پرههاي بالگرد. بازسازي قطعات پيشرفته در صنايع هوايي.
- توليد قطعه نرمافزاي IBM که قلب حساس موشک بوده و تمام حرکات موشک توسط آن کنترل و مرحلهيابي ميشود.
- افزايش بُرد و دقت و تحرکپذيري سامانههاي موشکي.
- ساخت سامانههاي رادار.
- بهينهسازي توپهاي 57 مم.
- طراحي سامانههاي نوين نبرد نامتقارن در پدافند هوايي.
- طراحي و ساخت 2296 قطعه.
- طراحي و ساخت افزون بر 60 نوع تستر هواپيما.
- انجام پروژه بازسازي تعدادي هواپيماي جنگي سوخوي 25.
نقش سپاه در بازسازي و سازندگي کشور
«ارتش و سپاه و نيروهاي مشمول، ضمن آن که آمادگيهاي رزمي را حفظ ميکنند، در شرايط صلح کامل، بايد در خدمت آباداني و بازسازي کشور باشند.
نيروهاي مسلح، ارتش و سپاه ميتوانند سهم خود را در بازسازي عمومي کشور هم ايفا کنند، همچنان که امروز هر دو سازمان و به خصوص سپاه، طرحهاي بزرگي را از سازندگي عمومي کشور بر عهده گرفته و شريک شدهاند. ملت ما بايد حس کند که نيروهاي مسلح نه فقط در دوران جنگ، بلکه در دوران بازسازي هم ميتوانند پيشگام و پيشقدم باشند.»
در همين راستا، سپاه طرحهاي کلاني را در سطح کشور به عهده گرفت که بعضاً جزء طرحهاي ملي محسوب شده و در منطقه بينظير يا کمنظير ميباشد. سپاه پاسداران تا سال 1382 بيش از 1300 طرح بزرگ را در کشور اجرا نموده است. برخي از اين طرحها عبارتند از:
1- ساخت گلدسته مرقد مطهر حضرت امام خميني(ره).
2- احداث سد گتوند خوزستان، بلندترين سد خاکي کشور.
3- ساخت دکل و اسکله بعثت و اسکله شهيد باهنر.
4- سخت دستگاه حفاري چال موازي.
5- ساخت دستگاه سنگشکن مخروطي هيدروکن.
6- احداث سد کرخه، يکي از بزرگترين سدههاي مخزني خاورميانه و قريب 35 سد و بند انحرافي.
7- احداث 7500 هکتار شبکه آبياري و زهکشي.
8- اجراي 55 کيلومتر تونل با مقاطع مختلف.
9- احداث 1400 کيلومتر راه اتوبان و راههاي اصلي و فرعي.
10- اجراي بيش از 45 پروژه بنادر، اسکله و ساير سازههاي دريايي.
11- اجراي 000/900 متر مربع ابنيه اداري و مسکوني و ساخت 15 پل بزرگ.
12- طراحي و اجراي بيش از 2000 کيلومتر خطوط انتقال نفت، گاز و آب در خشکي و دريا تا قط 3000 ميليمتر.
13- طراحي و اجراي اولين پروژه ابگير پالايشگاههاي پارس جنوبي در کشور.
14- طراحي و اجراي اولين مجموعه فيلترهاي پروژه آبگير در کشور.
15- طراحي و اجراي سيستمهاي کنترل مخازن نفت جزيره خارک براي اولين بار در کشور.
16- طراحي و احداث بزرگترين مجتمع بندري پتروشيمي کشور و جهان در منطقه پارس جنوبي.
17- ساخت و تعمير شناورها و دارابودن مجتمع بزرگ يارد.
18- طراحي و ساخت مخازن يک ميليون بشکهاي نفت خام.
19- ساخت اسکه شهيد محلاتي و بندر پتروشيمي پارس ـ عسلويه.
20- طراحي اسکله شناورهاي فلهبر بزرگ.
21- طراحي وس اخت و توليد 14 نوع از عمدهترين ماشينآلات کشاورزي.
22- طراحي و ساخت انواع شناور و قايق.
23- بازسازي پل خرمشهر و اسکلت لافت.
24- اجراي سدهاي مهم تبارک و چري در اصفهان.
25- اجراي پروژههاي گازرساني، آبرساني، مدرسهسازي، حمام و خانهسازي در مناطق محروم کشور.
26- بازسازي مناطق جنگزده از جمله خرمشهر و آبادان.
از آنجا که سد کرخه بزرگترين سد خاکي ايران و خاورميانه است، مشخصات آن را ذکر ميکنيم تا ابعاد آن بيشتر روشن شود. وقتي پروفسور راسکازوف ـ که به نام پدر سدهاي خاکي جهان مشهور است ـ به ايران آمد، طوري از کار ساخت سد کرخه تعريف کرد که آن تعريفها بيشتر از چيزي بود که متخصصين داخلي ميگويند. وي بزرگترين سد خاکي جهان را در روسيه طراحي و اجرا کرده است.
مشخصات فني سد کرخه
نگاهي به فهرست ارائه شده که برخي از پروژهها و فعاليتها را نشان ميدهد، به خوبي نقش باور و مسؤوليتپذيري را در اجراي موفقيتآميز کارهاي بزرگ نشان ميدهد. به فرمودة حضرت امام خميني(ره):
«ما بايد باورمان شود که چيزي هستيم. »
«باورمان بشود که خودمان ميتوانيم بسازيم. »
نامگذاري روز سوم شعبان ـ ولادت حضرت سيدالشهداء امام حسين(ع) ـ به عنوان روز «پاسدار» از سوي حضرت امام خميني(ره) مهر تأييدي است بر نقش بسيار برجستة اين دستاورد انقلاب اسلامي که خود حافظ دستاوردهاي انقلاب اسلامي گرديد.
بسمالله الرحمن الرحيم
«روز مبارک سوم شعبان المعظم را که روز طليعه پاسدار و پاسداري از مکتب مترقي اسلام است به عموم هم ميهنان و به خصوص پاسداران انقلاب اسلامي تبريک عرض و به حق بايد اين روز معظم را روز پاسدار بناميم. روز ولادت با سعادت بزرگ پاسدار قرآن کريم و اسلام عزيز است، پاسداري که هر چه داشت، در راه هدف اهدا کرد و اسلام عزيز را از پرتگاه انحراف رژيم طاغوت بنياميه نجات داد... اگر فداکاري پاسداران عظيمالشأن اسلام و شهادت جوانمردانة پاسداران و اصحاب فداکار او نبود، اسلام در خفقان بنياميه و رژيم ظالمانة آن وارونه معرفي ميشد و زحمات نبي اکرم (ص) و اصحاب فداکارش به هدر ميرفت.
هان اي پاسداران عصر حاضر و انقلاب اسلامي! به امام امت و پاسداران قرآن کريم و اسلام عزيز اقتدا نموده، حق پاسداري از انقلاب اسلامي را به خوبي ادا کنيد و از اين منصب بزرگ که منصب انبياي عظام و اولياي خداوند تعالي است به خوبي حفاظت کنيد... »
با اشاره به يک فراز از رهنمودهاي رهبر معظم انقلاب اسلامي در مورد نقش سپاه پاسداران و وظايف آن، اين مجموعه را به پايان ميبريم، در حالي که به عجز خود از بين درخشندگيهاي اين نهاد پرثمر اذعان داريم:
«سپاه پاسداران انقلاب اسلامي که مولود مبارک انقلاب اسلامي است، در همهي جهان پس از صدر اسلام، پديدهي بيسابقهاي است. اين پديده در حقيقت، مظهر عيني و مجسمي است براي شعارهاي انقلاب اسلامي، شعار ايستادگي در مقابل همهي قدرتهاي بزرگ با سلاح اتکال به خدا، شعار غلبه خون بر شمشير و شعار حرکت براي نجات مستضعفان، و از همين روست که سلطههاي بزرگ در سراسر جهان با چشم انزجار و نفرت، بدين پديدهي الهي مينگرند چنان که به انقلاب اسلامي. »
سپاه پاسداران با آموزش بيش از 8 ميليون بسيجي و سازماندهي آنان و تقديم بيش از 000/30 شهيد و جمع زيادي جانباز و آزاده، خدمتگزاري به ولايت و مردم را در عمل به اثبات رسانده است.
پيش از انقلاب اسلامي، قوانين و مقررات جزايي ايران اعم از قوانين ماهوي (که مربوط به اصول کلي و مشترک حقوق کيفري و نيز تبيين و تعريف جرائم و مجازاتهاي آن ميباشد) و نيز قوانين شکلي (که مربوط به اصول محاکمات، دادگاهها و شيوه ي رسيدگي به جرائم و صدور حکم ميباشد) هيچ کدام منطبق بر موازين و احکام اسلامي تهيه و تنظيم نشده بودند.
قوانين جزايي قبل از انقلاب، که به تأسي و تبعيت از حقوق کيفري فرانسه و برگرفته از قوانين آنها بود، هماهنگي با مقررات و احکام شرعي نداشت. در هيمن زمينه محمدرضا پهلوي با اعتراف به الگو قرار دادن غرب و با نشان دادن عمق کينه خود نسبت به اسلام و روحانيت مينويسد: «طي سالهاي 1926 تا 1927 ١سيستم قضايي کشور دگرگون شد و يک سيستم جديد که بر پايه ي الگوهاي فرانسوي قرار داشت، به عنوان نظام جديد قضايي ايران مورد بهرهبرداري قرار گرفت ... چنين اقداماتي باعث شد که قدرت و اختيارات روحانيون تا حدود زيادي محدود شود. »٢
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، با توجه به اين که يکي از اهداف و آرمانهاي مهم انقلاب، حاکميت بخشيدن به اسلام و احکام و آن در کليه ابعاد زندگي سياسي ـ اجتماعي و نيز قوانين و مقررات کشور بود و همچنين در راستاي اصل چهارم قانون اساسي که صراحت دارد: «کليه قوانين و مقررات مدني، جزايي،مالي، اقتصادي، اداري، فرهنگي، نظامي و سياسي و غیر اينها بايد براساس موازين اسلامي باشد.» تلاش زيادي صورت گرفت تا هر چه سريعتر قوانين جزايي مورد اصلاح قرار گرفته و مطابق با موازين اسلامي و احکام نوراني قرآن تنظيم شود.
براي تطبيق با قوانين اسلامي به تدريج و در طي چند سال، قانون مجازات اسلامي مشتمل بر کليات، حدود، قصاص، ديات و تعزيرات؛ تنظيم و به صورت آزمايشي ملاک عمل دستگاه قضايي قرار گرفت.طي سالهاي بعدي نيز در چند مقطع زماني در مواد آن تغييرات و اصلاحاتي صورت گرفت. با تصويب و حاکم شدن قانون مجازات اسلامي، برخي از مواد و اصول قوانين جزايي قبل که تعارض با احکام اسلامي نداشت، همچنان باقي ماند ولي بسياري از مواد قانوني که مخالف موازين اسلامي بود، حذف و احکام و ضوابط اسلامي همانند حدود، قصاص، ديات و تعزيرات جايگزين آن شد.
*کنترل داراييهاي مسؤولين قبل و بعد از تصدي مشاغل
يکي از دستاوردهاي انقلاب اسلامي که هيچگونه سابقه مشابهي قبل از آن و در دوران رژيم پهلوي وجود نداشته است، کنترل داراييهاي مقامات بلندپايه کشور قبل و بعد از تصدي مسؤوليت ميباشد تا برخلاف حق افزايش نيافته باشد. اين موضوع قبل از انقلاب نه در قوانين پيشبيني شده بود و نه در اجرا و عمل چنين چيزي وجود نداشت. زيرا اساساً سياست رژيم پهلوي و نگرش دولتمردانش، اين نبود که به حساب اموال و داراييهاي آنان رسيدگي شود. آنان از وضعيت فساد مالي و آرمان ثروتاندوزي خود به خوبي آگاهي داشتند و ميدانستند که چنين سياستي با آن هماهنگي ندارد. نه تنها به حساب و دارايي اموال آنان قبل و بعد از تصدي مسؤوليتها رسيدگي نميشد، بلکه رژيم، خود فضا و ميداني به وجود آورده بود که تمامي دولتمردان را به سوي چپاول و غارت و تکاثر و ثروتاندوزي ميکشاند.
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، با توجه به اين که سياست نظام، سياستي اسلامي و حافظ حقوق مردم مخصوصاً محرومين و مستضعفين جامعه بود، اجازه نميداد دولتمردان به جاي خدمت به مردم، به تکاثر و ثروتاندوزي و افزايش به ناحق اموال و داراييهاي خود بپردازند. اصولاً در نظام اسلامي از مسؤولين و مقامات بلندپايه و رهبران جامعه توقع است که زندگي سادهاي داشته باشند و در اين حال ضمن الگو واقعشدن براي مردم و لطمهنزدن به اعتماد مردم از ارتکاب هرگونه مالاندوزي و افزايش به ناحق داراييهاي خود در دوران مسؤوليت پرهيز نمايند. قانون اساسي که در واقع منشور انقلاب و نظام اسلامي ايران ميباشد، به اين نکته مهم توجه کرده و براي اين که پست و مقام، مستمسک و دريچهاي براي تکاثر و ثروتاندوزي مسؤؤلين و مقامات مملکتي قرار نگيرد، دستگاه قضايي را ملزم کرده است تا به حساب اموال و داراييهاي مقامات عاليرتبه مخصوصاً مقامات اجرايي که با پول و امکانات، بيشتر سر و کار دارند، قبل و بعد از تصدي مسؤوليت رسيدگي نمايد.
اصل 142 قانون اساسي مقرر ميدارد: «دارايي رهبر، رئيسجمهور، معاونان رئيسجمهور، وزيران و همسر و فرزندان آنان قبل و بعد از خدمت، توسط رئيس قوه قضاييه رسيدگي ميشود کهبر خلاف حق، افزايش نيافته باشد.» همانگونه که مشاهده ميشود قانون اساسي محکمکاري بيشتري کرده و براي اينکه مقامات مملکتي نتوانند غيرمستقيم و از طريق همسر و فرزندان دست به اين اقدام بزنند و يا اموال و داراييها را به نام آنان ثبت کنند، رئيس قوه قضاييه را ملزم کرده است علاوه بر خود مسؤولين و مقامات، داراييهاي همسر و فرزندان آنان را نيز قبل و بعد از خدمت و تصدي مسؤوليت، رسيدگي نمايد تا بر خلاف حق افزايش نيافته باشد.
در عمل و اجرا نيز در طي 20 سال گذشته به حساب اموال و داراييهاي مسؤولين بلندپايه نظام، مذکور در اصل 142 قانون اساسي رسيدگي شده است. از جمله اينها رسيدگي به حساب اموال بنيانگذار کبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) و نيز مقام معظم رهبري چه در دوران رياست جمهوري و چه در دوره رهبري بوده است.
پی نوشت:
١ - سال های ١٣٠٥ و ١٣٠٦
٢ - محمدرضا پهلوی، پاسخ به تاریخ، ص ٧٧
از میان رسانههای جمعی، رادیو و تلویزیون و مخصوصاً تلویزیون چه در جهت مثبت و چه در جهت منفی از اهمیت و تأثیرگذاری بیشتری برخوردار میباشد. حضور تلویزیون در همه ي خانهها، وسیعبودن دامنه و برد آن، تأثیر غیرمستقیم بر بیننده، سمعی و بصریبودن آن، اشغال یک یا چندساعته اکثریت مردم به تماشای تلویزیون در هر روز، فراگیری مخاطبین مختلف از باسواد و بیسواد، پیر و جوان و کودک و زن و مرد، از جمله ویژگیهای مهم تلویزیون است که موجب تمایز و اهمیت آن نسبت به سایر رسانهها و حتی رادیو گردیده است.
به همین دلیل حضرت امام(ره) میفرماید:
«رادیو تلویزیون از تمام رسانههایی که هست، حساستر است. رادیو تلویزیون میتواند یک مملکت را اصلاح کند و میتواند به فساد بکشد. این را نه روزنامه میتواند، نه سینما میتواند، نه تئاتر میتواند، نه تبلیغات لفظی که در منابر است میتواند. برای این که اینها همه شعاعشان محدود است.» ١
«رادیو و تلویزیون یک دستگاهی است که هم در طرف تبلیغات فاسد اهمیت زیادی دارد و هم در طرف تبلیغات صحیح...، تمام مطبوعات اینطور است، منتها اهمیت تلویزیون بیشتر از همه است.» ٢
متأسفانه در دوران رژیم دینستیز پهلوی، از این رسانه ي مهم در جهت منفی و تخریبی آن و در راستای اهداف پلید ضداسلامی رژیم استفاده میشد.
رادیو و تلویزیون رژیم طاغوتی پهلوی، مخصوصاً تلویزیون با نمایش تصاویر مستهجن و ضداخلاقی از زنان نیمه برهنه و با پوشش مبتذل، صحنههای بسیار زننده و زشت از اختلاط زنان و مردان، فیلمهای مبتذل و گمراهکننده، شوهای مستهجن، پخش موسیقی و رقص و آوازهای حرام، آثار و پیامدهای شوم زیادی بر افراد جامعه مخصوصاً نسل جوان داشت از جمله:
1- تبلیغ و ترویج روحیه بیدینی و ضددینی.
2- معرفی چهرهای کهنه، و ناکارآمد از دین و مذهب اسلام.
3- اهانت و بیاحترامی به علما و روحانیون دینی.
4- ترویج و تبلیغ فرهنگ منحط غربی.
5- ترویج روابط نامشروع و ضداخلاقی بین زنان و مردان.
6- توسعه و ترویج فرهنگ بیحجابی و بیعفتی.
7- تبلیغ و ترویج مشروبخواری.
8- ترویج رقص و آواز حرام و مبتذل.
9- معرفی و تبلیغ افراد فاسد و منحرف از قبیل خوانندهها، هنرپیشهها و رقاصههای داخلی و خارجی، به عنوان الگو برای دختران و پسران و زنان و مردان.
10- تحریک و تقویت روحیه شهوانی و حیوانی زنان و مردان و دختران و پسران جوان.
11- ایجاد روحیه غفلت از خدا و معنویت بین مردم.
12- تربیت و پرورش غلط و ضددینی کودکان و نوجوانان.
13- بیحرمتی به شأن و شخصیت زن و استفاده از او به عنوان ابزار تبلیغاتی برای پرکردن جیب سرمایهداران.
14- عدم رعایت حرمت ایام سوگواری شهادت و رحلت معصومین علیهمالسلام در غالب موارد.
وضعیت فاسد رادیو و تلویزیون رژیم پهلوی به گونهای بود که افراد متدین و مذهبی برایشان داشتن تلویزیون مقدور نبود، زیرا به علت گستردگی و فراگیری فساد در همه برنامهها، قابلیت استفاده ي صحیح از آن میسر نبود و به هیچ وجه نمیتوانستند سرنوشت تربیتی فرزندان خود را به دست رادیو و تلویزیون با آن برنامههای فاسدش بسپارند.
پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی به این وضعیت اسفناک و تأسفبار رادیو و تلویزیون خاتمه داده و موجب از بین رفتن تبعات و پیامدهای فاسد و منحرف آن شد. امروز به برکت انقلاب اسلامی، نه تنها مفاسد و انحرافات مذکور از بین رفته، بلکه رادیو و تلویزیون با ارائه برنامههای سازنده و مفید در جهت رشد و تعالی مردم عزیز کشورمان مخصوصاً نسل جوان و مهمتر از آن کودکان و خردسالان، گامهای مؤثری برداشته است. در حال حاضر در زمینه های مختلف اعتقادی، اخلاقی، احکام، مسائل تربیتی و پرورشی، خانوادگی، مسائل اجتماعی و سیاسی و جهان اسلام برنامههای خوب و مفیدی از رادیو و تلویزیون پخش میشود.
البته این امر به معنی کامل و بینقصبودن برنامههای رادیویی و تلویزیونی نیست و مسلماً ما با وضع مطلوب و رادیو و تلویزیونی که به تعبیر حضرت امام (ره) باید یک دانشگاه عمومی باشد، ٣ هنوز فاصلة زیادی داریم.
پی نوشت:
١ - آيين انقلاب اسلامي، گزیده ای از اندیشه و آراء امام خمینی (ره) ، ص ٢٤٠
٢ - همان ، ص ٢٣٦
٣ - همان
یکی از دستاوردهای ارزشمند انقلاب اسلامی در زمینه مسائل اخلاقی و در راستای از میان بردن فساد و منکرات، برچیدن و از بینبردن کابارهها بوده است. کابارهها یکی از مراکز بسیار فاسد و متعفن رژیم پهلوی بودند. این اماکن به عنوان مراکزی برای عیاشی و خوشگذرانی با زنان رقاصه و آوازهخوان فعالیت میکردند. در این مکانها، زنان هرزه به صورت عریان به مطربی و رقاصی پرداخته و وسیلة عیش و نوش مردان هوسباز و شهوتران را فراهم میکردند. فساد و فحشاء سراسر کابارهها را فراگرفته بود و مجلات و روزنامهها نیز مردم را با آب و تاب فراوان و تحریکآمیز، تشویق و ترغیب به رفتن به کابارهها میکردند.
برای نمونه به یک آگهی تبلیغاتی از یک مجله اشاره میکنیم. در این آگهی آمده است: «امشب و همه شب در کاباره میامی به همراه داغترین و سکسیترین ستارگان بینالمللی به انضمام دو شو از کشور آمریکا و انگلیس. همراه با مشهورترین خواننده روز دنیای عرب (نزهت) با دو ارکستر بزرگ جاز از انگلستان و ایتالیا تامی فینان و 30 دختر سکسی از آمریکا»١ همچنین مجله سپید و سیاه در صفحه 17 شماره 1058 سال 1352 خود با چاپ دو تصویر تقریباً تمام برهنه (با پوشش بسیار ناچیز) از زنان در حال رقص با تیتر «رقاصههای عربی در کافههای تهران» مینویسد: آنها از شبی 800 تومان تا 8 تومان میگیرند. سپس گزارش کاملی از شیوه کار و فعالیت این رقاصان و لباس آنها و ... درج کرده است.
وجود این کابارهها، مفاسد و پیامدهای منفی بسیار داشت. آلودهکردن زنان و مردان به ویژه جوانان به فساد و فحشاء و بیحرمتی به شخصیت و شأن زنان که ابزار اصلی در این مراکز بودند، از جمله این موارد است. همچنین مفاسد ناشی از وجود چنین مراکزی موجب سستشدن روابط زناشویی و در نهایت سستشدن پایههای نهاد خانواده و متلاشیشدن آن میگردید. مردان هوسبازی که هر روز با زنان رنگارنگ و جدیدی که با عرضهکردن خود در کابارهها مواجه بودند، نسبت به زنان خود بیمیل و بهانهگیر شده و استحکام روابط زناشویی آنها از بین میرفت. در مواردی هم که کار به طلاق میکشید، عوارض منفی آن دامنگیر کودکان خانواده میشد و آنان را با مشکلات روحی و روانی و اخلاقی متعددی مواجه میساخت.
از طرف دیگر مشغول شدن زنان و مردان مخصوصاً قشر جوان در این مراکز فساد،موجب میشد که به لهو و لعب و عیاشی و خوشگذرانی مشغول شده و از امور سیاسی جامعه و دخالت در آن دور و غافل بمانند و خواستة رژیم فاسد پهلوی و حامیان آن تأمین گردد. وجود چنین مراکز فسادی که همه شب برنامههای مبتذل گوناگونی داشتند، به عنوان یک پایگاه ثابت و مستمر، زمینه و وسوسه لازم را برای جلب و جذب جوانان کشور به سوی آن فراهم میکرد.
به برکت انقلاب اسلامی ایران، با برچیده شدن و از بین رفتن کابارهها، به همة این مفاسد اجتماعی پایان داده شد. این دستاورد انقلاب نه تنها برای افراد متدین مذهبی جامعه، بلکه برای هر زن و مرد ایرانی و علاقهمند به سلامت محیط اجتماعی و امنیت خانوادگی، بسیار شیرین و ارزشمند میباشد و باید قدردان این نعمت الهی و دستاورد انقلاب بود.
***
از بین رفتن و برچیده شدن فاحشه خانه ها یکی از برکات و دستاوردهای ارزشمند انقلاب اسلامی ایران است. این مراکز از متعفن ترین و شنیع ترین اماکن فساد دوران رژیم پهلوی بودند. در این مراکز به صورت کاملا رسمی زنان فاحشه و هرزه در اختیار مردان هوس باز و شهوت ران قرار می گرفتند. علی رغم این که عمل زشت زنا از گناهان کبیره بوده و مورد نهی صریح خداوند متعال قرار گرفته است، با این حال به صورت کاملا عادی و جا افتاده در این مراکز صورت می پذیرفت.
خداوند متعال نه تنها مردان و زنان را صریحا از زنا منع کرده بلکه حتی از نزدیک شدن به آن نیز منع کرده است. در قرآن کریم آمده است: "و هرگز به عمل زنا نزدیک نشوید که کاری بسیار زشت و راهی بسیار ناپسند است." رسول خدا (ص) می فرماید : "زنا شش اثر دارد، سه اثر در دنیا و سه اثر در آخرت. اما آثار دنیوی زنا : آبرو را می برد و رزق را کم می کند و مرگ را نزدیک می نماید. اما آثار اخروی آن : شمول غضب الهی و سختی حساب و دخول در آتش و جاودان ماندن در آن را ایجاب می کند."
هر چند در زمان رژیم پهلوی عمل شنیع زنا بسیار واقع می شد و مختص این نوع مراکز نبود، اما قبح اصلی این مراکز در این بود که رسما به عنوان یک مرکز ثابت و مورد حمایت دولت، روزانه هزاران زنا در آنها واقع می شد.
وجود این مراکز فساد، آثار و تبعات شوم و زیانبار فراوانی داشت از جمله این که :
1 – همه روزه زنان و مردان فراوانی به گناه کبیره ی زنا الوده شده و از خدا، معنویت و حتی انسانیت خارج شده و به موجوداتی که صرفا به دنبال اطفای غرائز شهوانی و حیوانی خویش بودند، تبدیل می شدند.
2 – وجود این مراکز، بستر و زمینه لازم را جهت زنا فراهم کرده و افراد به سهولت و راحتی می توانستند با مراجعه به این مراکز فساد ، زنا کنند. این سهولت موجب می شد که میزان آلودگی افراد جامعه به این گناه بزرگ زیادتر شود
3 – با توجه به طغیان غرائز جنسی در دوران جوانی، وجود این مراکز زمینه ی کاملا مناسبی را برای آلوده کردن جوانان از همان ابتدای زندگی با فساد و فحشا انس گرفته و تمایل چندانی نیز به شکل خانواده و ازدواج از خود نشان نمی دادند.
4 – قربانی شدن زنان و دختران و بی حرمتی به شخصیت آنها و نیز تبدیل شدن آنان به موجوداتی بی اراده و لاشه ای متعفن برای اطفای غرائز سیری ناپذیر مردان شهوتران و پر شدن جیب های گردانندگان این مراکز، از تلخ ترین پیامدها ی وجود این مراکز بود. در این مراکز شخصیت زن به مراتب پایین تر از حیوانات تنزل داده شده و به موجوداتی ذلیل و بی هویت تبدیل شده بود. زنان در این مراکز به قدری در تعفن و فساد غرق شده بودند که برای خودشان نیز بعضا ادامه این نوع زندگی، تهوع آور و غیر قابل تحمل شده بود.
5 – بروز و شیوع انواع بیماری های مقاربتی نیز از دیگر پیامدهای سوئ این مراکز فساد بود که دامنگیر جامعه و خانواده می شد.
پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی ایران، موجب برچیدن این مراکز فحشا شده و تبعات و پیامدهای سوء آن را نیز از بین برد. فاحشه خانه ها، لکه ی ننگ بزرگی بر دامن کشور به ظاهر مسلمان ایران بود. آب زلال انقلاب که آمیخته به خون مطهر شهیدان بود، این لکه ها را برای همیشه از دامن ایران اسلامی پاک کرد و عفت و پاکدامنی را به ارمغان آورد.
***
یکی از مفاسد شرمآور و وقیحانه دوران رژیم پهلوی، فساد کنار دریاها بود. در ایام تابستان زنان و مردان و دختران و پسران جوان، برهنه در کنار یکدیگر به شنا پرداخته و در ساحل دریا به هوسرانی و عیاشی میپرداختند. اختلاط زنان و مردان که با بیغیرتی مردان و بیعفتی زنان همراه بود، صحنههای شرمآور و وقیحانهای را به وجود میآورد و لکه ی ننگی بر دامن کشور به ظاهر مسلمان ایران بود. زنی که میدید چشمهای شوهرش به زنان دیگر است و مردی که میدید بدن عریان زنش و یا دخترش، جولانگاه نگاههای شهوت آروده سایر مردان و جوانان است، رویشان به یکدیگر و به گناه باز شده و قبح و زشتی این گناه از بین آنها میرفت. فساد کنار دریاها صرفاً محدود به نمایش اندام برهنه زنان و تماشای مردان هوسباز نبود، بلکه صحنههای زشت اخلاقی بین زنان و مردان و ایجاد بستر برای گناهان و مفاسد اخلاقی دیگر از تبعات اجتنابناپذیر این محیطهای آلوده بود.
نگاههای آلوده به تیر شیطان به همان نگاه ختم نمیشد، بلکه در موارد زیادی به روابط ضداخلاقی و نامشروع کشیده میشد.
از سوی دیگر با وجود این فضاهای مسموم در کنار دریاها، امکان استفاده از دریا برای افراد و خانوادههای مذهبی و متدین، غیرممکن بود. آنها امکان استفاده ی از این طبیعت و نعمت الهی را نداشته و از آن محروم بودند. خانوارهای ساکن در شهرهای شمالی و جنوبی (کنارههای دریا) بیش از سایرین طعم تلخ این مفاسد و درد آن را در سینههای خود احساس میکردند. مفاسد و پیامدهای منفی و زیانبار کنار دریاها به قدری روشن و آشکار است که نیازی به توضیح اضافی ندارد. از طرفی اخلاق و عفت اجازه نمیدهد بیش از این به بررسی تبعات منفی آن بپردازیم.
پیروزی انقلاب اسلامی ایران به این اوضاع و مفاسد شرمآور و وقیحانه پایان داده و آنها را برچید. این دستاورد گرانقدر برای خانوادههای مذهبی و متدین و هر مرد و زن باغیرت ایرانی دارای ارزش و اهمیت بسیار میباشد. امروز ضمن این که مفاسد مذکور برچیده شده، با اجرای طرحهای سالمسازی دریا، مردان و زنان به طور مجزا از یکدیگر و در فضایی محدود و بسته و کنترل شده و دور از انظار نامحرمان به شنا و استفاده از طبیعت زیبیای دریا میپردازند. امروز طرح سالمسازی دریاها امکان استفاده از دریا را برای خانوادههای مذهبی و باغیرت نیز فراهم کرده و آنان هم از این نعمت الهی بهرهمند شدهاند. توفیق کامل این طرح نیاز به پیگیری و گسترش و در عین حال برخورد با عناصر و عوامل پنهان و آشکار آلودگی و اختلاط غیرآشکار است.
****
ایجاد مراکزی برای قمار و شیوع قماربازی از دیگر مفاسد رایج دوران رژیم پهلوی بود. در بسیاری از شهرها قمارخانه وجود داشت و مخصوصاً در تهران مراکز متعددی برای قماربازی دایر شده بود. علاوه بر این که صورتهای دیگری از قماربازی به شکل شرطبندی در مسابقات گوناگون رواج داشت، در کوچهها و خیابان و محلهها نیز بین افراد لاابالی و حتی جوانان و نوجوانان قماربازی رایج بود. رژیم منحط پهلوی از سیاست ایجاد مراکز قمار و لاتاری و نیز فرهنگ قماربازی حمایت و پشتیبانی میکرد. اصولاً خود دولتمردان فاسد رژیم، اهل قمارخانه و قماربازی بودند. خود شاه و اعضای خانوادهاش ـ مخصوصاً خواهر فاسدش اشرف ـ از قماربازان حرفهای بودند. یکی از تفریحات و برنامههای مستمر شبانة شاه، پرداختن به قماربازی بود.
در این مورد، ارتشبد سابق حسین فردوست دوست صمیمی شاه و محرم اسرار دربار، در خاطرات خود مینویسد: «اشرف یک قمارباز حرفهای در حد اعلاء بود و قماربازهای حرفهای را جمع میکرد و وارد محفل خصوصی محمدرضا مینمود. او از جمله فردی به نام اسکندری را پیدا کرده بود که خویشاوند نزدیک ایرج اسکندری رهبر حز توده بود. اسکندری توانسته بود با دوز و کلک، اراضی فرودگاه مهرآباد را که دولتی بود، به نام خود ثبت کند و سپس مجدداً با قیمت کلان به دولت بفروشد. به هر حال، اشرف، محمدرضا را به مجالس قمارش دعوت میکرد و سپس او را تشویق و تحریک میکرد که در پوکر از پس اسکندری برنمیآیی. محمدرضا هم از روی غرور لج میکرد که من او را داغان میکنم و فلان میکنم و به بازی میپرداخت. یکی دیگر از اعضاء باند قمار اشرف، فردی بود به نام حاجبی، که از مأمورین ایادی٢ بود. حاجبی از قماربازها و حقهبازهای درجه اول روزگار بود که دوست صمیمی محمدرضا شاه شده و شب و روز در کنارش بود.
به هر حال محمدرضا با اسکندری و حاجبی به قمار میپرداخت. اشرف یا خودش بالای سر محمدرضا میایستاد و دستش را میخواند و یا دختری را بالای سر محمدرضا میگذاشت و خلاصه با تقلب و روکردن ورق از زیر میز، کلک محمدرضا را میکندند. در این بازیها اشرف چنان محمدرضا را تحریک میکرد که توپ 10 میلیون و 20 میلیون و 30 میلیون میزد و در نتیجه در یک شب اسکندری مثلاً 50 میلیون تومان ٣ از محمدرضا میبرد. البته صحنه را به نحوی درست میکردند که گاهی هم محمدرضا ببرد، بخصوص زمانی که خسته یا عصبانی میشد. ولی در مجموع در یک شب حتماً محمدرضا 40-50 میلیون را میباخت. البته اعتبارش هم زیاد بود و پس از پایان بازی، اشرف دسته چک محمدرضا را میآورد و به دستش میداد و او نیز چک میکشید و امضاء میکرد. از این پول، اشرف قسمت عمده را خودش برمیداشت و به حاجبی و اسکندری هم چند میلیونی میداد. یکی دیگر از اعضاء محفل اشرف، فردی به نصرتیان بود که او دیگر نیازی به کمک نداشت و چنان حقهباز بود که از آستینش ورق درمیآورد!» ٤
بدین ترتیب در جامعه مسلمان ایرانی، قمار که یکی از گناهان کبیره و مورد نهی صریح خداوند متعال میباشد، به صورت عادی رایج شده بود و از سوی دولتمردان و شخص اول مملکت دامن زده میشد.
خداوند متعال خطاب به پیامبر اکرم(ص) میفرمایند : « می و قمار تو را میپرسند، بگو در ن دو، گناه بزرگی است و سودهایی برای مردمان دارد ولی گناه آنها از آن بزرگتر است.» در آیه 90 سوره مائده نیز میفرماید: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، جز این نیست که شراب و قمار و ... همگی پلید و از کردار شیطان است. پس از آنها دوری کنید، باشد که رستگار شوید.»
این وضعیت تأسفبار، به برکت پیروزی انقلاب اسلامی از بین رفت. اولاً بساط قمارخانهها و مراکز قمار و لاتاری و قماربازی علنی کاملاً برچیده شد. ثانیاً قماربازی مخفی و پنهانی به میزان چشمگیر و بسیار زیادی کاهش یافت. در نتیجه به مفاسد و تبعات منفی آنها نیز که در بالا برشمردیم پایان داده شد.
پی نوشت:
١ - مجله ی کیهان ورزشی، ش ٩٦٧ ، مورخ ٩ دی ١٣٥١
٢ - فردوست در فرازهای دیگر خاطرات خود، ایادی را فردی بهایی و پزشک مخصوص شاه که در فساد و فحشا بی نظیر بود معرفی می کند. او بساط عیاشی و ارتباط محمد رضا با زنان را فراهم می کرد و دارای ثروت و پست های کلیدی زیادی در کشور بود.
٣ - و این در حالی بود که حقوق ماهیانه یک نفر مهندس ٣٥٠٠ توان بود.
٤ - حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ١ ، ص ٢٣٦
برای مقابله با فساد اقتصادی و اموال نامشروع قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران در اصل 49 مقرر نموده است: «دولت موظف است ثروتهای ناشی از ربا، غضب، رشوه، اختلاس، سرقت، قمار، سوءاستفاده از موقوفات، سوء استفاده از مقاطه کاریها و معاملات دولتی، فروش زمینهای موات و مباحات اصلی، دائر کردن اماکن فساد و سایر موارد غیرمشروع را گرفته و به صاحب حق رد کند و در صورت معلوم نبودن او به بیتالمال بدهد. این حکم باید با رسیدگی و تحقیق و ثبوت شرعی به وسیله دولت اجرا شود.»
بر اساس همین نگرش بود که حضرت امام(ره) یکی از دلایل مخالفت خود با رژیم پهلوی را حاکمیت سرمایهداری بر کشور و فساد اقتصادی آنان عنوان میکردند. ساختار حکومتی رژیم پهلوی به گونهای بود که فقط متنفذین و سرمایهداران بزرگ میتوانستند بر پستهای کلیدی کشور دست یافته و بر مردم حکومت کنند. نتیجه ی اجتنابناپذیر این نوع حاکمیت نیز توسعه بیشتر سرمایهداری و حمایت از سرمایهداران و متقابلاً ظلم و تعدی به فقرا و مستضعفین بود. نتیجه ی طبیعی دیگر چنین سیاستیی توسعه و گسترش فساد اقتصادی توسط کارگزاران نظام بود. ابعاد فساد اقتصادی سرمایهداران و کارگزاران نظام پهلوی به قدری گسترده است که ذکر آن در این مختصر نمیگنجد، اما صرفاً برای نمونه به چند مورد از آنها اشاره میکنیم.
ارتشبد سابق حسین فردوست می گوید: «اصفیا رئیس سازمان برنامه، تمام مقاطعهها را به خانواده فرح اختصاص داده بود و پس از او که مجیدی رئیس سازمان برنامه شد، همین رویه ادامه یافت. اطلاع دقیق دارم که مهندس قطبی (دایی فرح که سرپرستی فرح و مادرش را داشت)، مجید اعلم (دوست شب و روز محمدرضا پهلوی) و مهندس دیبا (یک جوان حداکثر 35 ساله) حدود 80٪ مقاطعههای بزرگ کشور را از سازمان برنامه میگرفتند و 25٪ حق و حساب به دیگران میدادند.١» «دختر فرح حدود 600 نفر کارمند داشت که حقوق بگیر دائمی بودند.٢»
بر اساس اسناد به دست آمده از منزل مهندس محسن فروغی سناتور شاه و عضو فراماسون و فرزند محمدعلی فروغی با شرکت فرانسوی ژانسن قراردادی به مبلغ 000/500/11 فرانک برای تهیه مبلمان، اثاثیه و تزیینات کاخ اشرف پهلوی منعقد نموده بود. ٣ در گزارش دیگری آمده است: شاه با پرداخت 300 میلیون دلار، 31 کاخ و ویلا در نقاط مختلف جهان خریداری کرده و اسناد مالکیت آنها را نیز به همراه دارد. تعدادی از این قصرها در پاریس در جاده ی مونتین، در جاده ی فوش، در سن موریس، در ژنو، در جزیره ماژورکا در جالارتشا، در آلمان، در تونس، در یورلی هیلز، در نیویورک، در تگزاس و در نیوجرسی میباشد. مجله ی نیوزویک در سال 1358 در گزارشی میزان ثروت شاه و دارایی او را 22 میلیارد دلار اعلام نموده است.٤
پرفسور رواسانی استاد دانشگاه اولدنبورگ آلمان غربی در کتاب «ایران» فهرستی از کارخانههای متعلق به خاندان پهلوی و خانوادههای وابسته به آن را منتشر نموده است که بالغ بر 527 کارخانه و موسسه مالی در ایران را شامل میشود. مؤسسات مالی و کارخانههای متعلق به شاه و منسوبین نزدیک وی 137 واحد، فرمانفرماییان 74 واحد، خسروشاهی 67 واحد، لاجوردی 61 واحد، خاندان ثابت پاسال 33 واحد، رضایی 38 واحد، فولادی 31 واحد، اخوان 22 واحد، القانیان 17 واحد، تیمورتاش 16 واحد، خیامی 10 واحد و ....٥
در یک مقاله که در مجله آمریکایی نیشن انتشار یافت، فاش شد که محدرضا پهلوی میلیونها دلار کمک مالی آمریکا به ایران را به جای این که صرف هزینههای عمرانی و آبادانی کند، بین چند تن از اعضای خانواده و اطرافیان نزدیک خود تقسیم کرده و در این ریخت و پاش بیحساب و کتاب، حتی چند شخصیت سیاسی خارجی را به منظور استفادههای بعدی از آنان، بینصیب نگذاشته است. کمیتهای که وظیفه رسیدگی به عملیات دولت در مجلس ملی (کنگره) آمریکا را برعهده داشت، کوشید تا تعیین کند 950 میلیون دلاری که به صورت کمک اقتصادی آمریکا در عرض 5 سال به ایران داده شد، به کجا رفته است. سرانجام کمیته دریافت که بیشتر آن به باد رفته است!
در بخش دیگری از گزارش کمیته کنگره آمریکا، فهرست تعدادی از افرادی که از بودجه مربوط به کمک اقتصادی آمریکا به ایران را به یغما بردهاند قید شده است. در میان این افراد به اسامی ذیل اشاره شده است: خانم لوی هندرسون همسر سفیر آمریکا در تهران یک میلیون دلار، شمس پهلوی یک میلیوندلار، اف میشل نیم میلیون دلار، آلن دالس رئیس سازمان سیای آمریکا یک میلیون دلار، هنری. اد. لاس ناشر مجلههای تایم، لایف و فورچون نیم میلیون دلار، جرج. وی. آلن سفیر سابق آمریکا در ایران یک میلیون دلار، شهناز پهلوی دختر شاه دو میلیون دلار، حمیدرضا پهلوی نیم میلیون دلار، سلدین چاپلین سفیر پیشین آمریکا در تهران یک میلیون دلار، احمد شفیق شوهر سابق اشرف یک میلیون دلار، ژنرال محمد خاتمی شوهر فاطمه پهلوی یک میلیون دلار، فرح پهلوی پانزده میلیون دلار، فاطمه پهلوی دو میلیون دلار، عبدالرضا پهلوی دو میلیون دلار، غلامرضا پهلوی یک میلیون دلار، اردشیر زاهدی سه میلیون دلار، اشرف پهلوی سه میلیون دلار، اسدالله علم یک میلیون دلار، حسن علا یک میلیون دلار و ... ٦
در مورد فساد اقتصادی درباریان و کارگزاران رژیم پهلوی، حضرت امم خمینی(ره) در سخنرانی مورخ 4 آذر 1357 خویش در پاریس میفرمایند: «من خواندم این را یا در یک چیز بود که برای من خواندند - این را که یک ویلایی برای خواهر شاه یک کدام از این خواهرانش ٧ - یک ویلایی خریدهاند به چه قیمت، آن را من یادم نیست اما نوشته بود که 6 میلیون دلار خرج گلکاری آنجا شده! یک همچون ویلایی از پول کی؟ ما که رضاخان را میشناختیم، وقتی که آمد این جا یک آدمی لختی بود.٨»
منصور رفیع زاده آخرین رئیس شعبه ساواک در آمریکا در کتاب خاطرات خود پیرامون جشن هنر افسانهای شاه در تخت جمشید شیراز که به مناسبت نظام 2500 ساله شاهنشاهی در ایران برگزار گردید، مینویسد : ٩ «یک لیست کامل از بخش خریدهای ساواک به دست آوردم که براساس آن کار طبخ اغذیه جشن، به رستوران ماکزیم در پاریس محول شد. تزیین 59 چادر میهمانها و 3 چادر سلطنتی که همگی مجهز به تهویه مطبوع بودند، در صحرا به عهده شرکت فرانسوی جانس در پاریس گذارده شد. این شرکت مسؤولیت دکور مجدد کاخ سفید برای ژاکلین کندی را نیز بر عهده داشت. مبلها از نوع لویی XV، حمامها از سنگ مرمر فرانسوی، شعمدانها لیموگیس چینی و ظروف کریسالی باکارات بودند.
برای این جشنها 165 پیشخدمت زن و مرد، 25 متخصص زیبایی (زن و مرد)، 1500 کلاه گیس مردانه، 300 نیم کلاه گیس، 400 جفت مژه و لباسهای فرانسوی در نظر گرفته شد. طبق گزارش 15 اکتبر 1971 (1350) مجله تایم 5/3 تن کره و پنیر، نیم تن خامه، 250 بطری شراب، معادل 000/840 دلار لامپهای رنگی و فرش و قالیچه برای تمامی چادرها، محوطه سازی که شامل چند هزار قطعه فضای سبز و چند هزار تاج گل میشد، همه توسط نیروی هوایی ایران از پاریس به ایران آورده شده بود. تأمین اجناس و اشیای این مراس، بازرگانان پاریسی را که تهیه همه چیز را بر عهده داشتند، یک سال تمام مشغول کرد. پروازهای دوبار در ماه هواپیما و ستون کامیونها کلیه اقلام مورد نظر را از پاریس به صحرا حمل نمودند. یکی از خلبانان ایرانی به من گفت من با هواپیمایث 707 خود به اندازه یک سال پرواز فرش و کریستال و مشروب و سنگ مرمر برای حمامها حمل و نقل کردهام.
هر چند فرش ایران در دنیا از شهرت چند صدساله برخوردار است، تمامی فرشهای مورد نیاز چادرها به فرانسه سفارش شده بود. مطابق گزارش مجله تایم لیست خرید ماکسیم 2500 بطر شراب (از جمله شرابهای منطقه شاتو در فرانسه به قیمت یکصد دلار بابت هر شیشه) را در بر میگرفت که یک ماه قبل از مراسم به ایران ارسال شده بود. مدتها قبل از جشن، شاه به ساواک دستور داده بود جلوی درز هر گونه خبری در مورد هزینههای گزاف و ولخرجیهایش را مخصوصاً به روزنامههای نیویورک و لوموند بگیرد. تنها غذای ایرانی که در این جشن مورد استفاده قرار گرفت خاویار دریای خزر بود. در یکی از سفرهایم به تهران، تیمسار مقدم رئیس ساواک به من گفت: اگر از ارقام نجومی خرجها و دزدیهایی که برای تدارک این جشنها در جریان است مطلع شوی مغزت داغ میشود. مجموع این جشن 300 میلیون دلار برآورد شد، اما مسلماً هزینههای واقعی به مراتب بیش از مبلغ فوق بود، زیرا عمدة مخارج به گردن وزارتخانههای مختلف بود و هیچ یک از وزرا جرأت مطرح نمودن آن را نزد شاه نداشتند. همچنین تمامی سازمانهای دولتی و شرکتهای خصویصی موظف بودند مبالغی را به برگزاری این جشن اختصاص دهند. طبق یک برآورد تقریبی، توسط شاه 800 میلیون دلار در این جشن هزینه شد.»
اینها نمونههای کوچکی از هزاران مورد مفاسد اقتصادی دوران رژیم پهلوی بود. اما به برکت پیروزی انقلاب اسلامی به این تباهیها پایان داده شد. بدین ترتیب حاکمان و کارگزاران نظام اسلامی از بین توده مردم معمول جامعه و نه از قشر سرمایهدار برگزیده شدند و عرصه بر سرمایهداران زورمند و ستمگر تنگ گردید. با نگاهی گذرا به زندگی شخصیت و رهبران و مسؤولین تراز اول جامعه، به خوبی نشان میدهد که اکثریت قاطع آنها از اقشار معمولی و عادی جامعه بوده و به صنف سرمایهداران بزرگ تعلق نداشتهاند. به برکت این پیروزی مفاسد اقتصادی و تاراج بیتالمال به شدت کاهش یافت. البته ما مدعی نیستیم که پس از انقلاب اسلامی به هیچ وجه مفاسد اقتصادی وجود نداشته است. اما در این مورد باید به دو نکته توجه داشت.
اول این که در دوران رژیم پهلوی، غارت و تاراج بیتالمال و سوء استفادههای کلان در بین مقامات مملکتی یک اصل کلی بود و به شکل گستردهای رواج داشت و سلامت اقتصادی در بین آنها استثناء محسوب میشد، اما در دوران پس از پیروزی انقلاب موضوع کاملاً برعکس شد. یعنی سلامت اقتصادی گسترش یافته و یک اصل شد و سوء استفاده مالی و مفاسد اقتصادی حالت استثناء به خود گرفت.
نکته دوم این که انقلاب اسلامی ایران پایان دادن به حاکمیت سرمایهداران و مفاسد اقتصادی را به عنوان یک دستاورد به ارمغان آورد. در دهه ی اول پس از انقلاب این امر به خوبی مشهود و ملموس بود، اگرچه متأسفانه از دهه ی دوم به بعد به تدریج شاهدیم که در اثر اهمال و مسامحه ی دست اندرکاران مربوطه، مفاسد اقتصادی و حاکمیت سرمایهداری عرصه را برای ظهور و رشد خود فراهم دیده است.
پی نوشت:
١ - ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ج ١، ص ٢١٥
٢ - همان، ص ٢١٣
٣ - کوثر (مجموعه ی سخنرانی های حضرت امام خمینی ره)، ج ٣، ص ١٨٨
٤ - همان
٥ - همان، ص ١٨٩
٦ - همان
٧ - منظور شمس خواهر بزرگتر شاه است که در منطقه مهردشت کرج با کمک بزرگترین معماران انگلیسی، قصری افسانه ای به نام مروارید بنا نهاد که انبوهی از گیاهان و درختان زیبا آن را آراسته بود.
٨ - معماران تباهی، ج ٣، ص ٤٣١
٩ - خاطرات منصور رفیع زاده آخرین رئیس شعبه ساواک در آمریکا، ص ٢٣٠ تا ٢٣٧
در دو قرن گذشته، مخصوصا دهههاي معاصر، تلاش و تبليغات گستردهاي مبني بر جدايي دين از سياست صورت گرفته است. اين تلاش و تبليغ، از سوي دو گروه عمده انجام شده است. گروه اوّل از روي جهل و ناداني از جدايي دين و سياست، طرفداري كرده و به تبليغ و ترويج آن پرداختهاند اين گروه، خود شامل دو دسته ميشود:
دسته اوّل افراد متحجّر و مقدّس مآب و مسلمان هستند كه به علت عدم شناخت درست از اسلام و بعضا تقدّس ظاهري دين و مذهب و جلوگيري از آلوده شدن آن به مظاهر فسادِ سياست، طرفدار جدا بودن دين از سياست ميباشند. اين دسته در برخي حوزههاي علميه و در بين بعضي روحانيون نيز داراي پايگاه فكري هستند. حضرت امام خميني(ره) در وصيت نامه سياسي ـ الهي خويش، خطاب به اين گروه ميفرمايند:
«بايد به اين نادانان گفت كه قرآن كريم و سنت رسول اللّه صلي اللّه عليه و آله آن قدر كه در حكومت و سياست احكام دارند، در ساير چيزها ندارند، بلكه بسياري از احكام عبادي اسلام، عبادي سياسي است كه غفلت از آنها اين مصيبت ها را به بار آورده. پيغمبر اسلام (ص) تشكيل حكومت داد مثل ساير حكومت هاي جهان، لكن با انگيزه بسط عدالت اجتماعي. حكومتِ حقّ، براي نفع مستضعفان و جلوگيري از ظلم و جور و اقامه عدالت اجتماعي... از بزرگترين واجبات و اقامه آن از والاترين عبادات است.» 1
حضرت امام به صورت مكرّر در فرمايشان خويش اين مسأله را تكرار كرده و بر آن تأكيد نمودهاند. در جاي ديگر ميفرمايند: «مسائل اسلام، مسائل سياسي است و سياستش غلبه دارد به چيزهاي ديگرش»2 ، «آن قدر آيه و روايت كه در سياست وارد شده است، در عبادات وارد نشده است. شما پنجاه و چند كتاب فقه را ملاحظه مي كنيد، هفت، هشت تايش كتابي است كه مربوط به عبادات است، باقيش مربوط به سياست و اجتماعيات و معاشرات و اين طور چيزهاست... اسلام دين سياست است، حكومت دارد.» 3
دسته ی دوم از گروه اوّل كه آنها هم از روي جهل و ناداني، طرفدار جدايي دين از سياست هستند، كساني ميباشند كه مسلمان نبوده و اگر چه در ظاهر پيرو ساير اديان الهي هستند، ولي اصولا اعتقادات ديني عميق و قابل توجهي ندارند. اينان كه عمدتاً غير ايراني بوده و در ساير كشورها زندگي ميكنند، شناخت درستي از اديان الهي ـ مخصوصاً دين مبين اسلام ـ ندارند. برخي از افراد اين گروه صرفاً به علت جهالت، طرفدار جدايي دين از سياست هستند و برخي ديگر به خاطر گرايشات اومانيستي (اصالت انسان) چنين طرز تفكّري دارند. اينان قانونگذاري و تعيين ضوابط حكومتي را از آن خداوند متعال ندانسته و چنين حقّي را براي خود بشر قائل هستند و نظر انساني را بر نظر خداوند ترجيح مي دهند. به همين دليل در مسائل سياسي و حكومتي نقش و اختياري را براي دين و خدا قائل نميشوند.
عدهاي ديگر از اين دسته كه از روي نا آگاهي و عدم شناخت كافي، پيرو جدايي دين از سياست هستند، كساني ميباشند كه از تجزبه ی عملي تلخ دخالت ناموفق كليسا در امور سياسي، خاطره ی خوشي از پيوند دين و سياست ندارند. و بالاخره برخي ديگر از اعضاء اين دسته، اصولاً هيچ اعتقادي به خدا و اديان الهي نداشته و مادّيگرا هستند. اينها دين را افيون توده ها دانسته و با شدّت از جدايي دين و سياست طرفداري ميكنند.
گروه دوم از كساني كه طرفدار جدايي دين از سياست مي باشند، كساني هستند كه از روي آگاهي و شناخت كافي و با هدف ضدّيت و مقابله با نقش مثبت دين در امور حكومتي، وارد ميدان شده اند. اينان با شناخت و آگاهي لازم دست به توطئه جداسازي دين از سياست مي زنند. اين گروه كه عمدتاً از دشمنان كينه توز اسلام هستند، متشكل از كشورهاي متجاوز و استعمارگر و سران و گردانندگان ستمگر آنها ميباشند، اينها بخوبي از نقش سازنده ی دين در سياست و تقابل آن با منافع نامشروع و تجاوزگرانه ی خويش آگاهي دارند و به همين دليل در سراسر دنيا مخصوصاً در كشورهايي كه اكثريت مردم آنان را مسلمانان تشكيل مي دهند، تلاش ميكنند، نقشي براي دين در مسايل حكومتي قايل نشوند. ايران مظلوم نيز يكي از اين كشورهايي بود كه استكبار جهاني سالها تلاش كرد اجازه ندهد اسلام و احكام الهي در آن حاكم باشد. بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي ايران امام خميني (ره) در اين مورد مي فرمايند: «اين را كه ديانت بايد از سياست جدا باشد و علماي اسلام در امور اجتماعي و سياسي دخالت نكنند، استعمارگران گفته و شايع كردهاند. اين را بيدين ها ميگويند.» 4
همچنين معظمٌ له در وصيت نامه ی خويش ميفرمايند: «از توطئههاي مهمّي كه در قرن اخير، مخصوصاً در دهههاي معاصر، بويژه پس از پيروزي انقلاب آشكارا به چشم ميخورد، تبليغات دامنهدار با ابعاد مختلف براي مأيوس نمودن ملّتها و خصوص ملّت فداكار ايران از اسلام است. گاهي ناشيانه و با صراحت به اين كه احكام اسلام كه هزار و چهار صد سال قبل وضع شده است، نمي تواند در عصر حاضر كشورها را اداره كند... و گاهي موذيانه و شيطنت آميز به گونه طرفداري از قداست اسلام، كه اسلام و ديگر اديان الهي سروكار دارند با معنويات و تهذيب نفوس و تحذير از مقامات دنيايي ... و حكومت و سياست و سر رشته داري بر خلاف آن مقصد و مقصود بزرگ و معنوي است.» 5 به هر حال گروه دوم از روي شناخت و آگاهي و براي رسيدن به مطامع نامشروع و زياده طلبانۀ خود به تئوري جدايي دين از سياست دامن مي زنند.
پی نوشت:
1- وصيت نامه امام خميني (ره) ، صفحه 15.
2- در جستجوي راه از كلام امام، دفتر هشتم، صفحه 196.
3- كوثر3 (مجموعه سخنرانيهاي امام خميني ره) صفحه 113.
4- در جستجوي راه از كلام امام ، دفتر هشتم ، صفحه 190.
5- وصيت نامه امام خميني (ره) ، صفحه 15.
قبل از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، نظر به اینکه حکومت طاغوتی و غیرمردمی بر کشور حاکم بود، لذا به تبع آن نیروهای مسلح نیز خواسته یا ناخواسته در خدمت نظام طاغوتی بودند. حکومت پهلوی علاوه بر دشمنی و کینهای که نسبت به اسلام و مقررات الهی داشت، حقوق طبیعی و اولیه مردم را نیز زیر پا گذاشته و صرفاً به دنبال اهداف و منافع خاندان پهلوی و هزار فامیل وابسته و یا سرسپرده به آن بود. در چنین نظامی، شاه با گماردن امرای سرسپرده و مطیع نظام شاهنشاهی بر پستهای کلیدی و حساس ارتش و نیروهای انتظامی، مجموعه ارتش و نیروهای مسلح را به طور کلامل در خدمت اهداف طاغوتی خویش و حفظ ارکان سلطنت قرار داده بود.
از سوی دیگر در رژیم پهلوی، برای دور کردن نظامیان از خداپرستی و دینمحوری، تلاش زیادی صورت میگرفت تا فرهنگ شاه پرستی در ارتش حاکم گردد و با این سیاست، رژیم پهلوی علاوه بر این که قصد داشت توجه نظامیان را از خداپرستی و دینداری به سوی پرستش غیرخدا بشکاند، میخواست نظامیان را شخصپرست بار آورده ومتکی و وابسته به شخص نماید و بدتر از همه این که چنین شخصی کسی جز شاه پلید و فاسد یعنی محمدرضا پهلوی نبود. در همین راستا بود که هنگام نام بردن از شاه، از تعابیری شرکآلود استفاده میشد تا شاید بتوانند فرهنگ شاهپرستی را ترویج کنند.
یکی از تعابیر شرکآلود که برای شاه استفاده میشد، کلمه «خدایگان» بود. برای نمونه به دو مورد مستند از مهنامه ارتش شاهنشاهی که در احکام انتصاب فرماندهان ارشد نظامی برای شاه از کلمه «خدایگان» استفاده شده است اشاره میکنیم.
در صفحه اول مهنامه شماره 1 و 2 اردیبهشت 1348 چنین آمده است: «به فرمان خدایگان شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران از تاریخ 25/2/1348 تیمسار بازنشسته غلامرضا ازهاری به استناد ماده 100 قانون استخدام نیروهای مسلح شاهنشاهی به خدمت اعاده و به سمت جانشین رئیس ستاد بزرگ ارتشتاران منصوب گردیدند(١). » و در صفحه دوم همان مهنامه نیز آمده است: «به فرمان خدایگان شاهنشاه آریامهر بزرگ ارتشتاران، تیمسار سپهبد علی کریملو از تاریخ 25/2/1348 به سمت معاون اداری ستاد بزرگ ارتشتاران منصوب گردیدند(٢). »
به برکت پیروزی انقلاب اسلامی ایران و به دنبال تغییر حکومت از نظامی طاغوتی و سلطنتی به نظام اسلامی و مردمی، ارتش و قوای انتظامی نیز از سلطه حاکمان طاغوتی رهایی یافته و در خدمت نظام اسلامی و الهی و حکومتی متکی بر رأی و خواسته مردم قرار گرفتند. همچنین فرهنگ شاهپرستی و شخص محوری تبدیل به فرهنگ خداپرستی و دینمحوری گردید.
این دستاورد انقلاب اسلامی بیشتر از آن جهت حائز اهمیت است که ارتش ایران را که اکثر بدنه و سطوح پایین آن را نظامیان مسلمان و خدمتگزار به مردم و کشور تشکیل میداد و به اجبار در خدمت نظام طاغوتی قرار گرفته بود، نجات داده و در خدمت اسلام و قرآن قرار داد.
امام خمینی(ره) با اشاره به این دستاورد انقلاب اسلامی، خطاب به قوای انتظامی میفرمایند:
«امروز تمام قوای انتظامی، اینها همه در خدمت اسلام هستند. یک وقت بود که شهربانی و همینطور سایر گروههای انتظامی در خدمت طاغوت بودند... وضع پلیس در دنیا و در رژیم سابق این بود که همه در خدمت قدرتمندان بودند(٣). »
و در جای دیگر خطاب به نظامیان میفرمایند:
«شماها توجه کنید که ... امروز لشکر اسلام هستید. ارتش اسلام هستید. پاسداران اسلام هستید(٤).
حضرت امام در سخنرانی دیگر خطاب به دانشجویان دانشکده افسری میفرمایند:
«شمایی که امروز در این جا هستید و خداوند تبارک و تعالی به شما توفیق داده است که در دانشکده افسری همچو رژیمی زندگی میکنید و تحصیل، بدانید که شما وضعتان با سابق فرق دارد. شما لشکر خدا هستید، شما ارتش امام زمان سلام الله علیه هستید(٥). »
همچنین در سخنرانی دیگری میفرمایند:
«لازم است به شما طبقه عزیز مؤثر تذکر دهم که شما هم اکنون در خدمت اسلام بزرگ هستید. خدمت شماها به کشور، خدمت به اسلام و قران کریم است و خدمت سربازی از عبادات است(٦). »
با توجه به چنین تحولی اساسی در ارتش است که مقام معظم رهبری میفرمایند:
«ارتش جمهوری اسلامی تنها ارتش در دنیاست که برای آرمانها و اهداف اسلامی مبارزه میکند. برادران ارتشی ما نشان دادند و ثابت کردند که بر سر پیمان صادقانه خود با امام، اسلام و قرآن تا پای جان ایستادهاند(٧). »
علاوه بر آنکه نیروهای مسلح بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، در خدمت اسلام و باورهای الهی قرار گرفتند، با مردم نیز پیوند مبارکی پیدا کردند. و از آن جا که رژیم پهلوی، نظامی سلطنتی و غیرمردمی بود، لذا به تبع آنع نیروهای مسلح نیز در خدمت مردم نبوده و از آن به عنوان اهرم قدرتی برای حفظ حکومت سلطنتی و خاندان پهلوی استفاده میشد.
به خدمت گرفتن نیروهای مسلح برای حفظ تاج و تخت از یک طرف و غیرمردمی بودن رژیم پهلوی از طرف دیگر، موجب میشد که روز به روز بین مردم و نیروهای مسلح شکاف و فاصله ایجاد شود. این جدایی منجر به عدم محبوبیت ارتشیان در بین مردم شده و نوعی ترس آمیخته با تنفر را نیز به دنبال داشت.
در این مورد حضرت امام(ره) میفرمایند:
«در زمان طاغوت، ارتش از ملت جدا بود و از روحانیت جداتر، ... مردم را طوی بار آورده بودند و به صورتی از ارتش و سایر قوای انتظامی ترسانده بودند که مردم با دیدن آنها احساس ناراحتی میکردند(٨). »، «در گذشته ارتش وقتی میآمد توی مردم مثل این که دشمن آمده است و جمعیت از او فرار میکردند، و پشت میکردند به او، و پاسبان وقتی میآمد در بین مردم، مردم از او فرار میکردند، تنفر داشتند(٩). »، «ارتش را طوری بار میآوردند که در مقابل ملت بایستد. ملت و ارتش در آن نظامها همیشه در برابر هم بودند و ارتش در میان مردم ایجاد رعب میکرد و مردم هم تا جایی که میتوانسدند کارشکنی میکردند(١٠). »
و در جایی دیگر با اشاره به وضع شهربانی و ژاندارمری قبل از انقلاب میفرمایند:
«من خودم هم به شهربانی، به کلانتریها گاهی ابتلا کردهام در جوانی، شما هر کدام مبتلا شده باشید به این کلانتریهایی که در سابق بود، میدانید که وضع چه جور بود و مردم از نظر آنها چطور بودند و با مردم چه رفتاری میکردند. پاسبانهایی که باید پاسبانی کنند از یک ملت و باید پاسبان ملت باشند آنطور بودند... یکی شان میآمد بازار تهران را میبست... آن وقت کسی که یک شکایت از کسی داشت میخواست برود به کلانتری، خوف این را داشت که در خود کلانتری گرفتاری برایش پیدا بشود. مردم از کلانتری آنطوری میترسیدند که از دزدهای سر محله، از چاقوکشها(١١). »
رژیم پهلوی که از همبستگی و ارتباط نزدکی مردم و ارتش، دغدغه و نگرانی داشت و آن را خطری بر علیه حکومت سلطنتی خود میدید، تلاش میکرد ارتش را در هالهای از سیاستهای ویژه خود قرار داده و بین آنها و مردم مانع ایجاد کند.
در این رابطه پارسونز سفیر انگلیس در تهران در توصیف ارتش قبل از انقلاب در خاطرات خود چنین مینویسد: «نیروهای مسلح ایران یک طبقه ممتاز و نازپرورده جامعه را تشکیل میدادند. آنها غرق در تجهیزات مردن و پیچیده نظامی کاملاًاز غیر نظامیان جدا نگاهداشته میشدند... به طور کلی نیروهای مسلح در میان مردم محبوبیت زیادی نداشتند. تفرعن و تبختر افسران در برخورد با مردم در مجامع عمومی و مغازهها و خیابانها، امتیازاتی که رژیم برای آنها قایل شده بود و سهم درشتی که از بودجه کشور برای آنها اختصاص داده بودند، و در مجموع یک نوع احساس تبعیض بین نظامیها و غیرنظامیها، این احساس را تقویت میکرد(١٢١). »
علی رغم تلاش رژیم پهلوی برای جداکردن ارتش از مردم و به خدمت گرفتن ارتش برای حفظ تاج و تخت و پایههای حکومت شاهنشاهی، در بدنه ارتش، قشر قابل توجهی از افسران جوان و درجهداران که خود از توده محروم و یا قشر متوسط جامعه بودند، قلباً از وضعیت فوق ناراضی بوده و خود را متعلق به مردم و مستحق خدمت به آنها میدانستند.
حضرت امام خمینی(ره) نیز در سخنرانیهای خویش چه در سالهای طولانی قبل از انقلاب و چه در سالها و ماههای نزدیک به پیروزی انقلاب، با تأیید مطلب فوق، بدنه ارتش را افرادی نجیب و مردمی معرفی کردهاند. ایشان در سخنرانی مورخ 12 اردیبهشت 1342 خویش میفرمایند:
«ما میدانیم که صاحب منصبان ارتش معظم ایران، درجهداران محترم، افراد نجیب ارتش با ما در این مقصد همراه و برای سرافرازی ایران فداکار هستند. من میدانم که درجهداران با وجدان راضی به این جنایات و وحشیگریها نیستند. من از فشارهایی که بر آنها وارد میشود مطلع و متأسفم(١٣). »
در سخنرانی مورخ 10 خرداد 1357 نیز میفرمایند:
«چه احترامی بز برای ارتش قایل هستید؟ شما خیال میکنید ارتش دل خوشی دارد از اینها؟ کسی که زمام همه ارتش را بدهد به دست چهار نفر آمریکایی، مستشار آمریکایی که همه جهات در دست آنها باشد، این بیچارهها همه در تحت فشار باشند. اینها دل خوشی دارند(١٤)؟ »
همچنین در سخنان دیگری میفرمایند:
«این طور نیست که ملت ما با ارتش مخالف باشد، با صاحب منصبها، با درجهدارها، با افسرها اینها همه برادرهای ما هستند. ما مخالف با اینها نیستیم ما با خونخواریها مخالفیم(١٥). »، «ملت ایران موظف است که به درجهداران و افسران و صاحب منصبان شریف احترام بگذارند. باید توجه داشته باشند که چند نفر ارتشی خائن نمیتوانند اکثر ارتش را آلوده کنند... حساب این چند نفر ارتشی خونخوار معلوم و از حساب ارتش جداست. ارتش از ملت است و ملت از ارتش(١٦). »
به برکت پیروزی انقلاب اسلامی ایران و استقرار حکومت و نظام مردمی و متکی به رأی و خواسته مردم، تمامی اجزار و ارکان ارتش و قوای انتظامی در خدمت مردم عزیز ایران قرار گرفته و پیوند مستحکمی بین نیروهای مسلح و مردم به وجود آمد. بدین معنا که مردم به برادران ارتشی خود عشق و علاقه نشان داده و متقابلاً نیروهای مسلح هم خود را خادم ملت دانستند. این پیوند و دوستی که در سالها و ماههای آخر مبارزه و پیروزی انقلاب بین بخشی از بدنه ارتش و مردم آغاز گردید – و حتی خود نظامیان در پیروزی انقلاب نقش آفرینی قابل توجهی نمودند – در سالهای پس از انقلاب استمرار و استحکام یافت.
مردمی شدن ارتش و نیروهای مسلح به عنوان یک دستاورد انقلاب به صورت مکرر مورد اشاره رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران و نیز رهبر معظم انقلاب قرار گرفته است که به چند مورد آن اشاره میکنیم.
در این مورد امام خمینی (ره) میفرمایند:
«ارتش، ارتش مردمی است نه ارتش طاغوتی که سرکوب کند. ارتشی است که با مردم زیر یک سقف جمع میشوند و مردم برای آنها تظاهر میکنند و اینها هم برای مردم تظاهر میکنند. این یک چیز تازهای است که خدای تبارک و تعالی به ما عنایت کرده و این را حفظ کنید... همانطور که ملت بدون ارتش نمیتواند ادامه زندگی بدهد، ارتش هم بدون ملت نمیتواند ادامه زندگی بدهد(١٧). »
مقام معظم رهبری نیز در این رابطه میفرمایند:
«ارتش جمهوری اسلامی ایران آنچه را که امروز دارد، باید قدر بداند و به نظر من از همه چیز برتر و بیش از همه، جایگاه و پایگاه مردمی ارتش است(١٨). »، «ارتش ما امروز یک رتش سربلند و با افتخار است. یک ارتش با ایمان است... بالاتر از همه اینها، ارتش ما یک ارتش مردمی است(١٩). »
از سوی دیگر مردمی شدن ارتش در سیاستهای کلان رهبران نظام و منشور انقلاب یعنی قانون اساسی نیز مورد توجه قرار گرفت. این مسأله در اصل 144 قانون اساسی به این شرح مورد تأکید قرار گرف6ت: «ارتش جمهوری اسلامی ایران باید ارتشی اسلامی باشد که ارتش مکتبی و مردمی است(٢٠)... »
پی نوشت:
١- ماه نامه ارتش، شماره ١و ٢ اردیبهشت ١٣٤٨، ص ١.
٢- همان، ص ٢.
٣- محمد باقری( گردآوری)، دیدگاهها و رهنمودها، ص ٥.
٤- نشریه سیاسی نظامی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، شماره ٢٥٠، ص ٥.
٥- سخنرانی مورخ ١٢/٧/١٣٦١ به نقل از: در جستجوی راه از کلام امام، دفتر هیجدم، ص ١٨٨.
٦- سخنرانی مورخ ١٦/٧/١٣٥٨ به نقل از: از ٢٩ فروردین تا ارتش حزب الله، ص ٧١.
٧- سخنرانی در روز ارتش سال ١٣٦٦ به نقل از: مجله صف، شماره ٩٠، ص ٧.
٨- در جستجوی راه از کلام امام، دفتر هیجدم، ص ٤٤، سخنرانی مورخ ٣/٢/١٣٥٨.
٩- همان، ص ٤٥، سخنرانی مورخ ٣٠/٣/١٣٥٨.
١٠- همان، ص ٤٨، سخنرانی مورخ ٨/٧/١٣٥٨.
١١- محمد باقری( گرد آوری)، دیدگاهها و رهنمودها، ص ٧.
١٢- ویلیام سولیوان و سرآنتونی پارسونز، خاطرات دو سفیر، ص ٣٠٠.
١٣- مجله صف، شماره ٩٨، ص ٤.
١٤- همان.
١٥- همان، سخنرانی مورخ ٢٤/١٠/١٣٥٧.
١٦- همان، سخنرانی مورخ ٢٢/١٠/١٣٥٧.
١٧- نشریه سیاسی نظامی سازمان عقیدتی سیاسی ارتش، شماره ٢٥٠، ص ٤.
١٨- از ٢٩ فروردین تا ارتش حزب الله، ص ٧٥، سخنرانی مورخ ٩/٥/١٣٧٠.
١٩- همان، ص ٧٦، سخنرانی مورخ ١٣/٧/١٣٧٣.
٢٠- قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ص ٧٦.
از دستاوردهای مهم انقلاب اسلامی ایران در حوزه ی اندیشه و سیاستهای اقتصادی، تلاش در جهت تحقق اقتصاد اسلامی و حاکمیت بخشیدن به قوانین اسلامی در قلمرو مسائل اقتصادی است. در رژیم گذشته از آن جا که اعتقاد جدی به اسلام و قوانین و مقررات شرعی وجود نداشت، لذا در قلمرو حوزه اقتصادی نیز همانند سایر حوزهها سیاستها و جهتگیریها و قواعد و مقررات آن فارغ از ضوابط شرعی و اسلامی بود. از نظر رژیم پهلوی هیچ اهمیتی نداشت که سیاستها و برنامههای اقتصادی و قوانین و مقررات مربوط به آن، با ضوابط دینی و شرعی مخالف باشد یا نباشد و اصولاً در این حوزهها برای دین نقش و جایگاهی قائل نبودند.
اما از آن جا که در نگرش اسلامی، دین اسلام دینی است جامع و کامل که در تمامی حوزههای زندگی اجتماعی از جمله مسائل اقتصادی دارای قاعده و قانون و سیاستهای مشخص میباشد، لذا نظام حکومت اسلامی از بدو پیروزی انقلاب، جهتگیری اقتصادی خود را مبتنی بر قوانین و مقررات اسلامی قرار داده است. در این نگرش معنی ندارد که حاکمیت اسلام در حوزههای محدودی تحقق یابد، بلکه حاکمیت اسلامی باید در قلمرو تمامی حوزهها از جمله مسائل اقتصادی سریان و جریان داشته باشد.
حضرت امام خمینی(ره) رهبر کبیر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران نیز همیشه با رد مکاتب اقتصادی غیراسلامی مخصوصاً دو مکبت برجسته ی سرمایهداری و کمونیستی، تأکید بر حاکمیت بخشیدن به اقتصادی مبتنی بر اسلام نمودهاند. ایشان در یکی از پیامهای خویش میفرمایند:
«و یکی از مسائل بسیار مهمی که به عهده ی علما و فقها و روحانیت است، مقابله جدی با دو فرهنگ ظالمانه و منحط اقتصادی شرق و غرب و مبارزه با سیاستهای اقتصادی سرمایهداری و اشتراکی در جامعه است.» ١
حضرت امام (ره) در وصیتنامه سیاسی الهی خویش نیز مجدداً با تأکید بر اقتصاد مبتنی بر اسلام، سایر مکاتب اقتصادی را رد کرده و میفرمایند:
«اسلام نه با سرمایهداری ظالمانه و بیحساب و محرومکننده تودههای تحت ستم و مظلوم موافق است، بلکه آنرا به طور جدی در کتاب و سنت محکوم میکند و مخالف عدالت اجتماعی میداند... و نه رژیمی مانند رژیم کمونیستی و مارکسیسم لنینیسم است که با مالکیت فردی مخالف و قائل به اشتراک میباشند... بلکه اسلام یک رژیم معتدل با شناخت مالکیت و احترام به آن به نحو محدود در پیدا شدن مالکیت و مصرف که اگر به حق به آن عمل شود، چرخهای اقتصادی سالم به راه میافتد و عدالت اجتماعی که لازمه یک رژیم سالم است، تحقق مییابد.» ٢
در همین راستا و به منظور انطباق سیاستها و برنامههای اقتصادی کشور با قوانین و مقررات شرعی، بند 12 از اصل سوم قانون اساسی نیز چنین مقرر میدارد: «پیریزی اقتصاد صحیح و عادلانه بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینههای تغذیه و مسکن و کار و بهداشت و تعمیم بیمه» و اصل چهارم قانون اساسی نیز مقرر میدارد: «کلیه قوانین و مقررات مدنی، جزایی، مالی، اقتصادی، اداری، فرهنگی، نظامی، سیاسی و غیر اینها باید براساس موازین اسلامی باشد...»
اصل 44 قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران نیز در تبیین جهت هر چه بیشتر نظام اقتصادی کشور آن را مبتنی بر سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی دانسته و چنین معرفی میکند: «نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم و صحیح استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکههای بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه آهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است. بخش تعاونی شامل شرکتها و موسسات تعاونی تولید و توزیع است که در شهر و روستا بر طبق ضوابط اسلامی تشکیل میشود. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است. مالکیت در این سه بخش تا جایی که با اصول دیگر این فصل مطابق باشد و از محدودة قوانین اسلام خارج نشود و موجب رشد و توسعه اقتصادی کشور گردد و به زیان جامعه نشود، مورد حمایت قانون جمهوری اسلامی است. تفصیل ضوابط و قلمرو و شرایط هر سه بخش را قانون معین میکند.»
همچنان که ملاحظه میشود، این اصل به صراحت با رد اقتصاد سرمایهداری (اقتصاد خصوصی) و اقتصاد کمونیستی و مارکسیستی (اقتصاد دولتی)، نظام اقتصادی جدیدی را معرفی میکند که تلفیقی از نظام خصوصی و دولتی به اضافه بخش تعاونی و در نهایت مبتنی بر قواعد و مقررات اسلامی میباشد.
پی نوشت:
١ - سخنرانی مورخ ٦ مرداد ١٣٦٦ ، به نقل از : آیین انقلاب اسلامی، گزیده ای از اندیشه و آراء امام خمینی (ره) ، ص ٤٥٥
٢ - وصیت نامه سیاسی - الهی امام خمینی (ره) ، ص ٥٩
منبع: ٩٢ دستاورد انقلاب اسلامی ایران، مؤسسه ي فرهنگي قدر ولايت، انتشارات معاونت فرهنگي ستاد مشترك سپاه
پایگاه فرهنگی اطلاع رسانی راسخون
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}